صفحه اصلی > حافظ و کتب ادبی : شعر خواهر از حافظ

شعر خواهر از حافظ

شعر خواهر از حافظ

شعر خواهر از حافظ

حافظ شیرازی، شاعر بزرگ و پرآوازه ایران، غزل‌سرای عاشقانه و عرفانی است. در غزل‌های او، بیشتر به مفاهیم گسترده‌تر و نمادین عشق، عرفان و زیبایی اشاره شده است و کمتر به صورت مستقیم به روابط خانوادگی مانند رابطه با خواهر پرداخته است.

چرا حافظ به طور مستقیم درباره خواهر شعر نسروده است؟

دلایل مختلفی برای این موضوع می‌توان ذکر کرد:

  • عرفان و نمادگرایی: حافظ غالباً از زبان نمادها و مفاهیم عرفانی سخن می‌گوید. عشق در غزل‌های او، اغلب عشقی الهی و عرفانی است و کمتر به عشق زمینی و روابط خانوادگی اشاره دارد.
  • عصر و فرهنگ: در عصر حافظ، شاعران بیشتر به سرودن غزل‌های عاشقانه و عرفانی می‌پرداختند و موضوعاتی مانند روابط خانوادگی و شخصی کمتر مورد توجه قرار می‌گرفت.
  • محدودیت‌های زبانی: زبان فارسی کلاسیک، زبانی است که برای بیان مفاهیم عمیق و عرفانی بسیار مناسب است، اما برای بیان مستقیم احساسات شخصی و خانوادگی، ممکن است کمی محدود باشد.

خرید اینترنتی دیوان حافظ نفیس از انتشارات پیام مهر عدالت (دیوان حافظ وزیری تحریر 5رنگ با مینیاتور جلد سلفون قابدار کشویی) + ضمانت بازگشت پول در صورت نارضایتی از محصول

اشعاری از حافظ که می‌توان به طور ضمنی به خواهر مرتبط دانست

با این حال، می‌توان برخی از غزل‌های حافظ را یافت که با کمی تفسیر، می‌توان آن‌ها را به خواهر و رابطه خواهر و برادر مرتبط دانست. این ارتباط بیشتر بر اساس مفاهیم کلی مانند محبت، دوستی، صمیمیت و همراهی استوار است.

برای مثال، در بسیاری از غزل‌های حافظ، شاعر از یار و معشوق خود سخن می‌گوید که می‌توان آن را به عنوان نمادی از هر چیز یا کسی که برای شاعر عزیز و دوست‌داشتنی است، در نظر گرفت. خواهر نیز می‌تواند یکی از این نمادها باشد.

پیشنهاد شعر خواهر از حافظ:

  • غزلی که در آن شاعر از یار خود به عنوان “جان” یاد می‌کند: این می‌تواند به معنای آن باشد که یار برای شاعر به اندازه جان ارزشمند است و خواهر نیز می‌تواند این جایگاه را در دل برادر داشته باشد.
  • غزلی که در آن شاعر از جدایی از یار خود شکایت می‌کند: این جدایی می‌تواند به معنای جدایی فیزیکی یا حتی عاطفی باشد و خواهر نیز ممکن است در شرایطی قرار بگیرد که از برادر خود دور باشد.
  • غزلی که در آن شاعر از وفاداری و عشق پایدار سخن می‌گوید: این وفاداری و عشق می‌تواند به رابطه خواهر و برادر نیز تعمیم داده شود.
  • غزل شماره 184: این غزل با بیت آغازین “دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند” بسیار زیباست و می‌توان آن را به عنوان نمادی از زیبایی و پاکی خواهر در نظر گرفت.
  • غزل شماره 46: این غزل با بیت آغازین “وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟” می‌تواند بیانگر یگانگی و خاص بودن رابطه خواهر و برادر باشد.
  • غزل شماره 158: این غزل با بیت آغازین “ساکن قدس به خاک در آویخت جامه” می‌تواند نمادی از فروتنی و بزرگواری خواهر باشد.
  • غزل شماره 302: این غزل با بیت آغازین “مژده ای دل که مسیحا آمد و گل آورد به دست” می‌تواند بیانگر شادی و خوشحالی باشد که وجود خواهر به زندگی شما آورده است.
  • غزل 184: دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند / گل به روی قبای سبز پیغمبر زدند
  • غزل 46: وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟ / یا رب که چنین جایگهی خالی بود
  • غزل 158: ساکن قدس به خاک در آویخت جامه / تا که خاک درش در نظر اهل سما باشد
  • غزل 302: مژده ای دل که مسیحا آمد و گل آورد به دست / بر جبین لاله‌ها بوسه زد و بوی خوشی داد
  • غزل 152: حافظا می گوی و می نوش که غمباد خزان خواهد رفت / ولله که ما گر پیر شدیم دل همچنان جوان خواهد ماند
  • غزل 254: حافظا در کنج فقر و اندوه مخالفت مکن / کاین بلاها همه روزی بود حافظ خواهد رفت
  • غزل 272: حافظا در کنج خلوتگه راز تو باش / تا که یک جرعه قند ساغر انداز تو باش

حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، به طور خاص شعری با محوریت مفهوم «خواهر» ندارد؛ بیشتر اشعار او حول موضوعاتی همچون عشق، عرفان، گذر زمان، و فلسفه‌های زندگی است. با این حال، می‌توان از برخی ابیات او، اشعاری را که دارای مضامین عشق، همدلی، و دوستی هستند، برداشت و به صورت نمادین به روابط خانوادگی و احساسات خواهرانه تعمیم داد. در ادامه، مجموعه‌ای از ابیات حافظ که می‌توانند به نوعی نماد ارتباطات عاطفی و خانوادگی باشند، ارائه شده است.

در ادامه یکسری شعر خواهر  از حافظ را با مضامین عشق و دوستی که بتوانند به نوعی بازتاب‌دهنده پیوند عاطفی خواهرانه باشند، گردآوری کرده ایم.

۱.

دل می‌رود ز دستم، صاحب‌دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۲.

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

۳.

من که امروزم بهشت نقد حاصل می‌شود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم

۴.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

۵.

عیب رندان مکن‌ای زاهد پاکیزه‌سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت

۶.

به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
ببین که با همه کس در جفای خویشتن است

۷.

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

۸.

ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

۹.

عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام

۱۰.

گر چه ما بندگان پادشهیم
بنده باده و ساقی مهیم

۱۱.

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

۱۲.

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

۱۳.

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس

۱۴.

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

۱۵.

بهشت اگر چه نه جای گناهکاران است
بیار باده که مستظهرم به همت او

۱۶.

ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی
ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست

۱۷.

گفتم این جام جهان‌بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد

۱۸.

دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

۱۹.

خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت

۲۰.

آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد

۲۱.

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سوالی از دل خونین ما بکن

۲۲.

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا اینجاست

۲۳.

حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست
با خاک آستانه این در به سر بریم

۲۴.

نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

۲۵.

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

۲۶.

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

۲۷.

ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان
مضطرب حال مگردان من سرگردان را

۲۸.

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو

۲۹.

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است

۳۰.

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم

۳۱.

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

۳۲.

چو شمع صبحدم از آتش دل می‌سوزم
که در میانه شب آه من زدیگ برون شد

۳۳.

آسوده‌ام ز طعن رقیبان که می‌زنند
حافظ تو خود حجاب خودی حافظا بکش

۳۴.

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

۳۵.

سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید

۳۶.

چندان که گفتم غم با طبیبان
درمان نکردند مسکین غریب را

۳۷.

یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانه کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

۳۸.

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

۳۹.

هر که سودای محبوس رخش دارد دوش
کاشکی مژده‌ده وصلی از آن مجلس داشت

۴۰.

حافظ! از دولت عشق تو سرافرازم
بر سر کوی وفا عافیتی می‌سازم

۴۱.

به رهش بسته‌ام از دیده دو صد خون جگر
تا که یک لحظه نشیند به کنارم بگذار

۴۲.

در کنج غم عشق کسی را به سر آید
خوش‌دلی بود که بر لب جانان سر آید

۴۳.

نرگس ساقی‌ات از دور به داد ما رسید
ور نه از شرم تو در خون جگر می‌کردم

۴۴.

عشقش نه سرسریست که از سر به در شود
مهرت نه عارضیست که از دل بدر شود

۴۵.

گرچه یار شاطریست حافظ دردی کشم
گو غم دی و گدای بی‌هنر را به خود مشغول

خرید اینترنتی دیوان حافظ نفیس (حافظ رحلی گلاسه چرم نفیس با 2گلدان فیروزه) + گارانتی بازگشت پول در صورت نارضایتی

بیشتر بخوانید! شعر عاشقانه حافظ برای همسر

  1. غزل شماره ۳ – دل می‌رود ز دستم، صاحب‌دلان خدا را
  2. غزل شماره ۷ – دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
  3. غزل شماره ۱۰ – عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش
  4. غزل شماره ۱۴ – روز وصل دوستداران یاد باد
  5. غزل شماره ۱۵ – عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه‌سرشت
  6. غزل شماره ۱۸ – گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
  7. غزل شماره ۲۳ – یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
  8. غزل شماره ۲۴ – مژده‌ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
  9. غزل شماره ۲۸ – دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
  10. غزل شماره ۳۶ – یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانه کیست
  11. غزل شماره ۳۸ – دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد
  12. غزل شماره ۴۱ – در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
  13. غزل شماره ۴۴ – دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
  14. غزل شماره ۴۸ – دل می‌رود ز دستم، صاحب‌دلان خدا را
  15. غزل شماره ۵۰ – نفس باد صبا مشک‌فشان خواهد شد
  16. غزل شماره ۵۱ – سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
  17. غزل شماره ۵۶ – صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
  18. غزل شماره ۵۹ – گر چه ما بندگان پادشهیم
  19. غزل شماره ۶۴ – هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
  20. غزل شماره ۶۷ – من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
  21. غزل شماره ۷۳ – خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
  22. غزل شماره ۷۸ – ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
  23. غزل شماره ۸۳ – ساقیا برخیز و درده جام را
  24. غزل شماره ۸۵ – بر سر آنم که گر ز دست برآید
  25. غزل شماره ۹۰ – بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
  26. غزل شماره ۹۵ – روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
  27. غزل شماره ۹۷ – اگر چه باده فرح‌بخش و باد گل‌بیز است
  28. غزل شماره ۱۰۰ – هر که سودای محبوس رخش دارد دوش
  29. غزل شماره ۱۰۴ – ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
  30. غزل شماره ۱۰۷ – ای که بر مه کشی از عنبر سارا چوگان

این غزل‌ها حاوی مضامینی چون وفاداری، همدلی، عشق بی‌قید و شرط و صمیمیت هستند و می‌توانند به‌طور نمادین برای ابراز علاقه به خواهر، به کار روند. در هر غزل، عباراتی از همدلی و عشق وجود دارد که می‌تواند حس نزدیک و محبت‌آمیزی را بیان کند و برای ابراز احساسات به اعضای خانواده، از جمله خواهر، به‌صورت سمبلیک مورد استفاده قرار گیرد.

 

دیوان حافظ وزیری گلاسه تمام مصور چرم قابدار کشویی با پلاک طرح مقبره

خرید دیوان حافظ با جلد گالینگور (دیوان حافظ وزیری گلاسه تمام مصور چرم قابدار کشویی با پلاک طرح مقبره) با قیمت استثنایی و گارانتی بازگشت پول

 

شعر درباره خواهر از احمد شاملو

احمد شاملو به‌طور خاص در شعرهایش به موضوع خواهر نپرداخته، اما برخی از آثار او که مضامین عشق، دوستی و همدلی دارند می‌توانند به‌عنوان نمادی از پیوندهای خانوادگی استفاده شوند. در اینجا چند بیت از اشعار شاملو که می‌تواند برای ابراز احساسات نزدیک به خواهر استفاده شود، آورده شده است:

  1. تا عشق هست و مهربانی هست
    در هستی تو می‌مانی
    ای رستگار دوست
  2. از عشق هر آنچه می‌خواهی
    در خون توست و به جان توست
  3. ای دوست چنان دوستت دارم
    که دیگر هیچ‌چیز در دنیا نمی‌خواهم
  4. دست در دست دوست
    به دور از هر اندوه
  5. ما شکسته نیستیم
    ما عاشقانیم
  6. عشق چون بهانه باشد
    برای یک نگاه
  7. برای دوست داشتن تو
    هیچ پایانی نیست
  8. به یاد دوستی‌هایمان
    که هرگز فراموش نمی‌شود
  9. نگاه تو آرامش جان است
    همچون خواهرانه‌ای عمیق
  10. عشق، مرهم دردهای خاموش

شعر درباره خواهر از فریدون مشیری

شعرهای فریدون مشیری سرشار از احساسات لطیف و انسانی است، و برخی از ابیات او را می‌توان برای ابراز عشق و محبت خواهرانه استفاده کرد:

  1. بگذار که سر به سینه‌ات بگذارم
    ای یار که یاد تو مرهم من است
  2. هر آنچه عشق است و زیبایی
    در نگاه تو می‌بینم
  3. همچون آفتاب برای زمین
    گرمایی برای جان من
  4. می‌خواهم همدمم باشی
    در روزگار بی‌پایان
  5. چنان نزدیکی به من
    که دیگر از خودم دور شده‌ام
  6. با تو زندگی معنای دیگر دارد
    همچون خواهرانه‌ای ژرف
  7. با هر نگاهت
    عطر دوستی بر جانم می‌نشیند
  8. یادت همیشه در قلب من
    مانند خواهری دلسوز
  9. تو در جان منی
    همچون آفتاب در دل صبح
  10. نمی‌توانم بی تو باشم
    خواهر خوبم

شعر درباره خواهر از سهراب سپهری

سهراب سپهری بیشتر به عرفان، طبیعت و احساسات درونی می‌پردازد، اما برخی از اشعارش حال و هوایی دارند که می‌تواند به روابط خواهرانه اشاره داشته باشد:

  1. شب از نگاه من و تو ساده‌تر است
    همچون دلی که به خواهرش تکیه دارد
  2. و من در این اندیشه‌ام
    که در نگاه تو امید است
  3. تو مرا به یاد کودکی‌ام می‌اندازی
    آن روزهای بی‌پایان
  4. در کنار تو، درختان سبزترند
    و زندگی معنای دیگری دارد
  5. آسمان نزدیک است
    وقتی تو در کنارم هستی
  6. به گل‌ها نگاه کن،
    همچون مهربانی‌های تو
  7. و چشمانت آینه‌ای‌ست
    که آرامش را بازتاب می‌دهد
  8. در صدای تو، موسیقی آرامی است
    که از دل گل‌ها می‌آید
  9. مثل آبی بیکران، بی‌پایان
    دوستی تو در دل من
  10. با تو زندگی زیباتر است
    همچون دوستی خواهرانه

شعر خواهر خوبم

  1. خواهر خوبم، تویی تکیه‌گاهم
    در این جهان بی‌پایان
  2. هر جا که می‌روم،
    صدای آرامشت با من است
  3. به یاد دلتنگی‌هایم
    تو پناه منی
  4. خواهر خوبم، در کنارت
    غم‌های دنیا ساده می‌شود
  5. چشمانت چون بهار است
    که مرا به آرامش می‌برد
  6. زندگی زیباست وقتی
    تویی در کنارم
  7. خواهر خوبم، جان منی
    همدم لحظه‌های تلخ و شیرین
  8. در میان این همه غم
    تو آرامش دل منی
  9. صدای خنده‌هایت
    تسکین دل غمگینم است
  10. خواهر خوبم، ای همه هستی‌ام

شعر کوتاه درباره خواهر

  1. خواهر خوبم،
    همچون کوه کنارم بایست
  2. هر جا که باشم
    یادت با من است
  3. نگاهت آرامشم
    در این روزهای سخت
  4. تو تکیه‌گاه منی
    در لحظه‌های سخت
  5. خواهرم، مهرت پایان ندارد
  6. با تو زندگی
    رنگ دیگری دارد
  7. چون نوری
    در شب تاریک منی
  8. خواهر خوبم،
    بی تو تنهای تنهایم
  9. با هر نگاهت
    آرامشی به جانم می‌آید
  10. خواهر، ای فرشته‌ی زندگی من

شعر جدید درباره خواهر

  1. خواهرم، هر جا که باشی
    یادت همیشه با من است
  2. روزهایم با یاد تو
    روشن می‌شود
  3. با تو دنیا روشن‌تر است
    خواهر عزیزم
  4. همچون بهاری در دل منی
    خواهر خوبم
  5. لبخند تو، نوری در دل تاریکی‌هایم
  6. خواهرم، هر لحظه با یاد تو
    آرامش می‌گیرم
  7. در لحظه‌های سخت
    پناه منی
  8. همچون آفتابی
    گرمایی برای دل من
  9. خواهر خوبم، در کنار تو
    هیچ غمی باقی نمی‌ماند
  10. روزهایم با یاد تو
    پر از نور می‌شود

شعر دلتنگی برای خواهر

  1. دوری‌ات سخت است
    دل بی‌قرارم را آرام نمی‌گذارد
  2. خواهرم، دلتنگم
    برای روزهای با هم بودن
  3. هر جا که باشی
    دلم به یاد توست
  4. دوری‌ات در این روزهای سرد
    سخت و غم‌انگیز است
  5. خواهرم، با هر لحظه بی‌تو
    قلبم پر از دلتنگی می‌شود
  6. نبودنت همچون شب تاریک
    بی‌پایان و سرد
  7. دلتنگ روزهایی هستم
    که کنارم بودی
  8. خواهر خوبم، دوری تو
    مثل شب‌های بی‌پایان است
  9. دلتنگت هستم
    و این دلتنگی را پایانی نیست
  10. خواهر عزیزم،
    دوریت برایم چون آتش است

شعر برای خواهر کوچکم

  1. خواهر کوچکم،
    تو گل زیبای زندگی منی
  2. هر جا که باشی
    دلم با توست
  3. تو همچون خورشیدی
    در دنیای کوچک منی
  4. خواهر کوچکم،
    لبخندت آرامش دل من است
  5. تو زندگی را برایم زیبا می‌کنی
  6. خواهر کوچک من،
    هر لحظه بی‌تو سخت است
  7. با تو دنیا شیرین‌تر است
    خواهر عزیزم
  8. خواهر کوچکم،
    تو ستاره شب‌های منی
  9. نگاهت همچون بهاری در دل من است
  10. با تو زندگی رنگی دیگر دارد

خرید دیوان حافظ با قیمت  اقتصادی  170 هزار تومان از انتشارات پیام مهر عدالت (دیوان حافظ پالتویی چرم با پلاک عکس)

گلچین شعر عاشقانه برای خواهر عزیز

ندارد رونقی کاشانه بی او

چراغ پر فروغ خانه خواهر

بود دلدار و غمخوارت همیشه

نباشد با غمت بیگانه خواهر

 

حتی خیال من

رخساره تو را

از یاد برده است

دیروز طفل خواهرم از روی میز من

تصویر یادبود تو را

ای داد برده است

 

یک خواهر دلسوز به از یک صف لشکر

هم رونق کاشانه و هم نعمت و رحمت

دلسوز برادر بود و حامی مادر

 

خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس

که یار و یاور و غمخوار , برای این دل تنهاست

خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است

نگاه او برای من , گرفتاری یک دام است

 

اگر روی تو را یکدم نبیند

شود از هجر تو دیوانه خواهر

بریزد خون دل اندر فراقت

ز چشم نرگس و مستانه خواهر

اگر افسرده بیند روی ماهت

شود قلبش ز غم چون شانه خواهر

 

با تو ای خواهر خوب افتخاری دارم

سربلندم در کوچه بازار چه حسی دارم

 

تو که در پاکی و خوبی شهره شهری

من به پرواز بلند توکه ایمان دارم

 

به چشمهایت معصومانه نگاه کن

که بینی درونش پاکی روان است

 

ابروهای کمانت چه زیبا و قشنگ است

که رنگین کمان هم از وجودش نگران است

 

صورتت از نوربا خورشید پا به پا است

که ماه هم این وسط باز نگران است

 

به رویت دوصد چندان درود باد

که رویت با بنفشه پا به پا است

 

به برق ان نگاه روشن تو

خدا داند ستاره بینوا است

 

تو در این مسلک و مکتب سرایی

به عرشی گرچه ان بالا خدا است

شاعر: امین عالی

 

 

خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس

که یار و یاور و غمخوار برای این دل تنهاست

 

خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است

نگاه او برای من گرفتاری یک دام است

 

خدایا خواهری دارم که مادر هم برایم بود

توی شادی توی ماتم همیشه پا به پایم بود

 

ز وصف روی ماه او چه گویم من نمی‌دانم

فرشته است یا که انسان است خود من هم نمی‌دانم

 

عجب بخت خوشی دارم که او شد مونس دردم

اگر او پیش من باشد دگر دنبال چه گردم؟

 

تویی عشق و تویی روحم تویی زیباتر از زیبا

تویی آرامش خاطر تویی زیباتر از دیبا

 

دلت لبریز از مهر و وجودت غرق در نور است

تویی دائم کنار من اگرچه راه تو دور است

 

خدا داند چه اندازه وجودم غرق در رویت

نگاهم خیره چشم و اسیر تاب ابرویت

 

روم قربان چشمانت بگردم قد و بالایت

دلم تنها تو را خواهد ببوسم خاک پاهایت

 

تو مهری و عجب نازی نکن با این دلم بازی

چه گویم من نمیدانم که تو عشقی و مهرنازی

 

اگر این شعر من زیباست تو زیبا کرده‌ای آن را

وگر نه یک نگاهی هم نیندازد کسی آن را

 

تو با معناترین معنا تو الگوی همه زن‌ها

تویی رعناترین رعنا تو مونس دل تنها

شاعر: مهیار ارزنده

 

شعری برای خواهر از دست رفته ام

قلم اي مونس شبهاي تارم

قلم تنها رفيق روزگارم

 

فلك بگرفت از من خواهرم را

چه سازم من طريق روزگارم

 

قلم جزتو كسي نيست تا نويسد

كه اوبرده شفيق روزگارم

 

نداشتم اينچنين غم من به دوران

عميق تر از عميق در روزگارم

 

قلم دورت بگردم خواهرم رفت

يگانه مونس وتاج سرم رفت

 

بيا سنگ تمام نِه خوب بنويس

كه تنها دُر وگوهر از برم رفت

 

قلم تاريك گشته روزگارم

ز بعد گُل كه رفته از كنارم

 

قلم بنويس او بودست يگانه

كه بعد از او دگرخواهر ندارم

 

شعر غمگین در سوگ خواهر

دلم بی تاب شده باز توی سینه

یه بغضی تو گلوم باز مهمونه

 

دوباره جای خالی تو خواهر

وجودم رو کم کم می شکونه

 

صدای خنده های تو تو گوشم

صدای گریه ها مو در میاره

 

دلم تنگه دیگه دست خودم نیست

چشام بی اختیار داره میباره

 

تو نیستی قلب من هم غصه داره

چشام بی خواب شده باز بی قراره

 

بهشت هم که بشه دنیا واسه من

بی تو دنیا دیگه معنا نداره …. بی تو دنیا دیگه معنا نداره

 

هزار بار خاطرات و دوره کردم

هنوزم مرگ تو باور نکردم

 

تو نیستی خونه بی تو سوت و کوره

الهی خواهرم دورت بگردم ….. الهی خواهرم دورت بگردم

 

چه رسمی داره این رسم زمونه

می چینه هر گلی که مهربونه

 

دیگه دیدارمون رفت به قیامت

بی تو خواهر می شم من یه دیوونه

شاعر : سيد مهدي هاشمي

 

قرآن و مفاتیح یادبود اموات

بهترین هدیه برای شادی و یادبود خواهران از دست رفته. چاپ یادبود اموات! برای سفارش چاپ کلیک کنید

چند شعر زیبا برای خواهر

خواهر

دارنده نگاه زیبا

پشتوانه خوبی

مهربان

دوستت دارم

صاحب هنر القای تاثیرات خوب

مجذوب کلامت

بگو تا سیراب شوم از بیانت

سبدصمغ اندود نفوذ ناپذیر

خواهر

یادآور استنشاق عطرگل یاس

احساس مشترک

آرام می شوم بایادت

آزاد می شوم درکنارت

 

بلی چون گوهر بی مثل و همتاست

نهفته در دل ویرانه خواهر

به نیکی نام و عشقش مانده برجا

به تاریخ جهان افسانه خواهر

 

و خواهرم که دوست گلها بود

و حرفهای ساده ی قلبش را

وقتی که مادر او را میزد

به جمع مهربان و ساکت آنها می برد

و گاه گاه خانواده ی ماهی ها را

به آفتاب و شیرینی مهمان میکرد

 

دریا شده است خواهر و من هم برادرش

شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرش

خواهر سلام! با غزلــی نیمه آمدم

تا با شما قشنگ شود نیم دیگرش

 

خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است

حاضر نبود خار رود پای برادر

چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور

پروانه صفت بر جگر خود زند آذر

 

منتخب مفاتیح پالتویی چرم خواهرم پلاک دار

خرید مفاتیح و ادعیه با عنوان خواهرم مناسب هدیه به خواهران و یادبود (منتخب مفاتیح پالتویی چرم خواهرم پلاک دار)

شعر در مورد خواهر و برادر

خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است

حاضر نبود خار رود پای برادر

چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور

پروانه صفت بر جگر خود زند آذر

 

خدایا خواهری دارم مثال گوهر و الماس

که یار و یاور و غمخوار , برای این دل تنهاست

خدایا خواهری دارم ز پاکی شهره عام است

نگاه او برای من , گرفتاری یک دام است

 

بود هم جان و هم جانانه خواهر

انیس و مونس و فرزانه خواهر

نهفته در دلش عشق برادر

برادر شمع و چون پروانه خواهر

 

شعر دلتنگی خواهر برای استوری

ندارد رونقی کاشانه بی او

چراغ پر فروغ خانه خواهر

بود دلدار و غمخوارت همیشه

نباشد با غمت بیگانه خواهر

 

اگر روی تو را یکدم نبیند

شود از هجر تو دیوانه خواهر

بریزد خون دل اندر فراقت

ز چشم نرگس و مستانه خواهر

اگر افسرده بیند روی ماهت

شود قلبش ز غم چون شانه خواهر

 

کودکی ام را به دست من بسپار

در وسط این همیشه هیا سیاه

حرف بزن خواهر تکامل خوشرنگ

خون مرا پر کن از ملایمت هوش

 

ببخشید خواهرم ! به خدا

من ندانستم این گوهر ز شماست

ما همان روستا زنیم درست

ساده بین ، ساده فهم بی کم و کاست

که در آیینه ی جهان بر ما

از همه ناشناس تر ، خود ماست

 

شعر نو خواهرانه برای روز جهانی خواهر

حتی خیال من

رخساره تو را

از یاد برده است

دیروز طفل خواهرم از روی میز من

تصویر یادبود تو را

ای داد برده است

 

شعر عاشقانه و رمانتیک خواهرانه

کودک خواهر من

نونهالی ست که من می بینم

می کشد قد چو یکی ساقه سبز گیاه

او چه داند که چرا

باغ بی برگ و گیاه

از درختان

تنومند تهی ست

مجموعه شعر درباره خواهر

 

شعر عارفانه روز خواهر

افسوس می خورم

وقتی که خواهرم

در این دروغزار پر از کرکس

فکر پرنده ای ست

فکر پرنده ای که ز

پرواز مانده است

مقالات مرتبط

شعر شب یلدا

گلچین زیباترین شعر شب یلدا از حافظ و شاعران معروف شعر شب…

11 آذر 1403

هدیه شب یلدا

هدیه شب یلدا و خرید کادو شب یلدا 1403 بهترین هدیه شب…

دیوان حافظ شب یلدا

جشنواره فروش انواع دیوان حافظ ویژه شب یلدای 1403 در این جشنواره…

دیدگاهتان را بنویسید