گلچینی از معروف ترین شعر حافظ
حافظ شیرازی، شاعر نامدار ایران، غزلهای بینظیری سروده است که هرکدام دنیایی از معنا و زیبایی را در خود جای دادهاند. از عشق و دلدادگی تا عرفان و فلسفه، از توصیف طبیعت تا انتقادهای اجتماعی. در ادامه چند نمونه از معروفترین و محبوبترین غزلهای حافظ را برایتان آورده ایم:
- ای دل که میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
- دی شیخ با چراغ همیگشت دور شهر
- ماییم و طایر شب و بستان و گل و سبزه
- آتش در نیستان فتاد هر کجا نظر افتاد
- به کعبه عشق میروم با سر و پای برهنه
- بشنو از نی چون حکایت میکند از درد جدایی
- صوفی بیا که آینه صافیست جام را
- در این شب سیاه غم کسی یار ما نمیشود
- ساقیا برخیز و در جام شراب ساغر کن
- از دی که گذشت هیچ به من نفزود
- آسمان بارید و من تشنهتر از بادیه شدم
- در خم این پیاله هست آنچه میخواهی
- گفتم که حافظ از تو به جایی نبرد
- ای دل مشو پریشان از این روزگار
- از این خانه برون شدیم و کسی پرسان ما نشد
- من رمیدم و بیدل شدم در ره عشق
- بهار آمد و گلها شکفتند و دل من
- شراب ارغوانی ما و جام بلورین
- بهار دل ما را ز نو روزی خوش آيد
- چو نی مینالم از این داغ که بر دل دارم
- بهار آمد و گلها شکفتند و دل من
- ساقیا برخیز و در جام شراب ساغر کن
- از دی که گذشت هیچ به من نفزود
- آسمان بارید و من تشنهتر از بادیه شدم
- در خم این پیاله هست آنچه میخواهی
- گفتم که حافظ از تو به جایی نبرد
- ای دل مشو پریشان از این روزگار
- از این خانه برون شدیم و کسی پرسان ما نشد
- من رمیدم و بیدل شدم در ره عشق
- بهار آمد و گلها شکفتند و دل من
- شراب ارغوانی ما و جام بلورین
- بهار دل ما را ز نو روزی خوش آيد
- چو نی مینالم از این داغ که بر دل دارم
- بهار آمد و گلها شکفتند و دل من
- ساقیا برخیز و در جام شراب ساغر کن
- از دی که گذشت هیچ به من نفزود
- آسمان بارید و من تشنهتر از بادیه شدم
- در خم این پیاله هست آنچه میخواهی
- گفتم که حافظ از تو به جایی نبرد
- ای دل مشو پریشان از این روزگار
- از این خانه برون شدیم و کسی پرسان ما نشد
- من رمیدم و بیدل شدم در ره عشق
- بهار آمد و گلها شکفتند و دل من
- شراب ارغوانی ما و جام بلورین
- بهار دل ما را ز نو روزی خوش آيد
- چو نی مینالم از این داغ که بر دل دارم
بیشتر بخوانید! بهترین شعر حافظ در مورد خدا
اشعار عاشقانه حافظ:
- ای دل که میرود ز دستم صاحبدلان خدا را: این غزل یکی از معروفترین اشعار حافظ است که به زیبایی بیانگر احساس دلتنگی و جدایی است.
- به کعبه عشق میروم با سر و پای برهنه: این شعر عاشقانه، عشق را به زیباترین شکل ممکن توصیف میکند و به نوعی زیارتگاه عشق را کعبه میداند.
- آتش در نیستان فتاد هر کجا نظر افتاد: این غزل با تصویرسازی زیبای آتش در نیستان، به خوبی بیانگر شور و شعلهور بودن عشق است.
اشعار عرفانی حافظ:
- دی شیخ با چراغ همیگشت دور شهر: این غزل به زبان ساده و روان، به دنبال حقیقت و معرفت میگردد و به نقد برخی از عرفای زمان خود میپردازد.
- ماییم و طایر شب و بستان و گل و سبزه: این غزل به زیبایی به توصیف طبیعت و ارتباط انسان با آن میپردازد و حاوی مفاهیم عرفانی عمیقی است.
- بشنو از نی چون حکایت میکند از درد جدایی: این غزل یکی از مشهورترین غزلهای حافظ است که در آن، نی به عنوان نمادی از انسان و درد جدایی از معشوق مورد استفاده قرار گرفته است.
اشعار اجتماعی و حکمتآموز حافظ:
- صوفی بیا که آینه صافیست جام را: این غزل به نقد برخی از زاهدان و ریاکاران میپردازد و به اهمیت عمل به جای ظاهرپرستی اشاره میکند.
- از دی که گذشت هیچ به من نفزود: این غزل به گذرا بودن زمان و اهمیت استفاده از فرصتهای زندگی میپردازد.
- در خم این پیاله هست آنچه میخواهی: این غزل به زیبایی به موضوع توحید و یگانگی خداوند اشاره دارد و میگوید همه چیز در ذات خداوند وجود دارد.
عشق و دلدادگی
- عشق زمینی: حافظ در بسیاری از غزلهایش به عشق زمینی و زیباییهای معشوق اشاره میکند.
- عشق الهی: در برخی از غزلها، عشق به معشوق زمینی، نمادی از عشق به خداوند و عرفان است.
- درد فراق: بسیاری از اشعار حافظ به دوری از معشوق و درد فراق اختصاص دارد.
مثال:
ای دل که میرود ز دستم صاحبدلان خدا را در شهر عشق بازاریست وانگه چه سود باشد
عرفان و فلسفه
- توحید و یگانگی خداوند: حافظ در بسیاری از غزلهایش به وحدت وجود و یگانگی خداوند اشاره میکند.
- معرفت و شناخت حقیقت: جستجوی حقیقت و معرفت یکی از موضوعات اصلی غزلهای حافظ است.
- نقد ظواهر و ریاکاری: حافظ به نقد برخی از زاهدان و ریاکاران میپردازد و به اهمیت عمل به جای ظاهرپرستی اشاره میکند.
مثال:
دی شیخ با چراغ همیگشت دور شهر کز گوشهای برآید نوری که ره بنماید
طبیعت و زیباییهای آن
- توصیف فصلها و طبیعت: حافظ در بسیاری از غزلهایش به توصیف زیباییهای طبیعت از جمله بهار، گلها، شراب و… پرداخته است.
- ارتباط انسان با طبیعت: حافظ انسان را بخشی از طبیعت میداند و به ارتباط عمیق انسان با آن اشاره میکند.
مثال:
ماییم و طایر شب و بستان و گل و سبزه خوش دل باش و دم مزن از این روزگار سخت
نقد اجتماعی و سیاسی
- انتقاد از ظلم و ستم: حافظ در برخی از غزلهایش به انتقاد از ظلم و ستم حاکمان و بیعدالتیهای اجتماعی میپردازد.
- نقد ریاکاری و دورویی: حافظ به نقد ریاکاری و دورویی برخی افراد و گروهها میپردازد.
مثال:
صوفی بیا که آینه صافیست جام را در جام ما نظر کن و احوال ما بیاب
امید و زندگی
- امید به آینده: با وجود تمام سختیها و مشکلات، حافظ همیشه به آینده امیدوار است.
- لذت بردن از لحظهها: حافظ به انسانها توصیه میکند که از لحظههای زندگی لذت ببرند و از غم و اندوه دوری کنند.
مثال:
بهار آمد و گلها شکفتند و دل من هنوز در هوای توام ای گل من
چند نمونه از غزلیات معروف حافظ:
- الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
(دعوت به نوشیدن از جام معرفت و اشاره به دشواریهای راه عشق) - اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
(این شعر معروف که در آن عاشقانهای خطاب به زیبایی محبوب است، نشاندهندهی اغراق در عشق و بزرگواری عاشق است.) - دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
(این غزل دربارهٔ درد جدایی و عشق نهان است که ناگزیر آشکار خواهد شد.) - ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
(اینجا حافظ به بیتعلقی به دنیا و مقام اشاره میکند.) - فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
(اشاره به روز قیامت و حقیقتی که در آن روز نمایان میشود.) - یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
(این بیت به امیدواری در سختیها و پایان خوشی برای مشکلات اشاره دارد.) - هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
(حافظ در این شعر عشق را شرط اصلی زندگی واقعی میداند.) - دلا دیدی که آن فرزانه فرزندان
به کس نگذارد و مردانه بگذشت
(اینجا حافظ دربارهٔ گذرای زمان و ناپایداری دنیا صحبت میکند.) - صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
(این شعر عاشقانه دربارهٔ انتظار معشوق و رنجهای فراق است.) - زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
(وصف زیبایی و شور محبوب که به حالت شورانگیزی و مستی او پرداخته است.)
بیشتر بخوانید! زیباترین شعر حافظ با معنی
گلچین معروف ترین شعر حافظ بر اساس موضوع بندی
۱. عشق و عرفان
- الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها - در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد - حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد - ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست - عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
۲. نصایح و پندهای حکیمانه
- هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما - آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا - ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد - ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم - غنیمت است وجودی که در جهان باقیست
دمی خوش است دلی شاد کن که دل به خدا خوش است
خرید اینترنتی نفیس ترین دیوان حافظ از انتشارات پیام مهر عدالت (حافظ رحلی گلاسه چرم نفیس با 2گلدان فیروزه) + گارانتی بازگشت پول در صورت نارضایتی
۳. انتظار و فراق
- یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور - صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را - دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا - چه شود به چهره زرد من نظر آهویی کند
که به دل اثر کند گاهی به نگاه او کند - ز شوق نرگس مستت هنوز میبینم
خیال آن که برآید ز پیش بازآید
۴. شراب و مستی
- بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است - زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست - روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است - چو شمع صبحدمم شد زگریه چون دل من
بیا به بادهٔ دو دیدهام غسل کن به لبها - ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
۵. شکایت از دنیا و ناپایداریها
- دلم از دست غم، ای دوست، نخواهد جان برد
ای غم دوست، بیایید که پنهان برد - من آن مرغم که هر شام و سحر مینالم
ز بیداد جفا و ز ظلم هر نالم - همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد - دل سیر شد ز نالیدن و فریاد کردن
به جان آمد و سودی که چشمان شما گرفت - چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست
۶. امید و امیدواری
- شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر - روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد - ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور - درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس - گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
۷. راز و نیاز با خداوند
- غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم
به شهر خویش روم و ملک خود آباد کنم - الهی مرا دریاب که جز تو یار ندارم
ز غربت و ز محنت دمی قرار ندارم - دلم ز دست غمت، ای دوست، نالهها دارد
بیا و داد دل من بگیر که یاری ندارم - بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد - هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
که به عالم جز این کار اساس ماندنی نیست
۸. وصف یار و محبوب
- آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد - زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیست
در دست ز کف چون شکن زلف تو بگریزد - ماه رخ تو در شب قدر است دیدهها
کافر بُود هر آن که نبیند به دیدهها - از لبانش شنیدم که دو عالم به باد داد
جزا ده ای نفس به شاهی کجا داد - دلبر و جان مرا بداند غم تو
به هیچ کس ندهم دل به خاطر خاطرت
معروف ترین شعر حافظ کوتاه و مناسب استوری و پیامک
اشعار عاشقانه
- عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست - ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست - هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما - زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست
اشعار در وصف یار و زیبایی
- آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد - ماه رخ تو در شب قدر است دیدهها
کافر بود هر آن که نبیند به دیدهها - از لبانش شنیدم که دو عالم به باد داد
جزا ده ای نفس به شاهی کجا داد
اشعار امیدبخش
- یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور - ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور - روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد - درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
اشعار عرفانی و پندآموز
- ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم - هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید - آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا - بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد
اشعار در وصف دنیا و ناپایداریها
- دلم ز دست غمت ای دوست نخواهد جان برد
ای غم دوست بیایید که پنهان برد - چو نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست - غم غریبی و غربت چو بر نمیتابم
به شهر خویش روم و ملک خود آباد کنم - همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
اشعار کوتاه و دلنشین برای استوری
- دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد - از کوی میکده دوش از در خمار آمد
بیا که نوبت عمرست باده یار آمد - فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد - رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
خرید دیوان حافظ نفیس عطری (دیوان حافظ وزیری معطر چرم جعبه دار برجسته پلاک فلزی طرح مس نفیس)
زیباترین و بهترین شعر حافظ
۱. سادهترین غزل حافظ
- دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
(معنی: دیشب در وقت سحر، از غمها نجات پیدا کردم و در دل تاریکی، آب حیاتی یافتم که مرا از زندگی دلتنگ نجات داد.) - به یاد روی دوست و جام باده
ز جام باده شب و روزم افتاد و باد صبا
(معنی: حافظ در این شعر به یاد محبوب و شادی با جام بادهای که شب و روز به یاد اوست، سخن میگوید.) - سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
(معنی: حافظ از درد دل و تنهایی مینالد و آرزوی یک دوست و همراه خوب دارد.)
۲. شعر حافظ برای ابتدایی
- هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
(معنی: حافظ عشق را اساسی برای زندگی میداند و میگوید اگر کسی عشق را نفهمد، گویی زنده نیست.) - خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن؟
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
(معنی: حافظ خوشی را در شراب و شادی میبیند و به زندگی شاد باور دارد.) - گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید**
(معنی: حافظ از معشوق میخواهد تا غم او را التیام ببخشد و به امید خوشی روزگار بهتری را انتظار دارد.) - به یاد روی کسی سر به کوه و صحرا زد
که دیده دیده نگارین و دیده به جهان شکفت**
(معنی: شاعر به خاطر کسی سر به صحرا زده و زیبایی او را در طبیعت میبیند.)
۳. سادهترین غزل حافظ با معنی
- خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت
(معنی: ابروی زیبای تو مانند کمانی برای هدف گرفتن دل عاشقان است.) - ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
(معنی: عقل به حافظ نمیتواند بگوید که شراب نیاشامد، زیرا برای او معنایی ندارد.) - گرچه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
(معنی: دوستان حافظ ممکن است او را فراموش کنند، اما او همیشه به یاد آنهاست.)
۴. سادهترین و کوتاهترین غزل حافظ
- رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
(معنی: با رسیدن بهار، وقت شادی و سرسبزی فرا میرسد.) - در وفای تو معروف جهان شد دل من
با وفای تو جاودان شد دل من**
(معنی: دل حافظ با وفاداری به معشوق مشهور شده و همیشه با یاد اوست.) - ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
(معنی: از ساقی میخواهد که جام شراب را روشن کند و میگوید که همه چیز در جهان خوب شده است.)
بهترین هدیه عاشقانه ! خرید انواع دیوان حافظ نفیس و معطر + گارانتی بازگشت پول در صورت نارضایتی
۵. شعر حافظ کوتاه با معنی
- ز دست غیبت یارم چه غصهها دارم
در انتظار عزیزان روزگار آمد
(معنی: حافظ از غم دوری یار خود میگوید و منتظر دیدار اوست.) - دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
(معنی: حافظ میگوید طوری زندگی کن که اگر اشتباهی کردی، فرشتگان به تو کمک کنند.) - فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
(معنی: در روز حساب و قیامت، آنکه فریب دنیا را خورده شرمنده خواهد بود.)
۶. شعر حافظ برای استوری
- هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما - دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد - یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور - همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
۷. شعر غزل کوتاه از حافظ
- مژدهای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید - به یاد روی کسی سر به کوه و صحرا زد
که دیده در دل شب برق سیه به فردا زد - خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداخت - ساقیا برخیز و در ده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
۸. شعر حافظ برای کلاس اول
- دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند - به یاد روی دوست و جام باده
که در دل شب و روز و افق افتاد - هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید - هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
این اشعار ساده و دلنشین هستند و برای کودکان و بزرگسالان به راحتی قابل فهماند.